• دوشنبه 3 دی 03


شعر مصیبت حضرت زهرا(س) -(بیدار میشوی سرشب تا سحر چرا)

708

بیدار می شوی سرِ شب تا سحر چرا
بی تاب می شوی دل شب اینقَدَر چرا

هنگام گریه هات نَفَس کم می آوری
زهرا شده نفس زدنت مختصر چرا

نامحرمی که نیست چرا رو گرفته ای؟
ابری سیاه مانده به روی قمر چرا

از آنچه آمده به سرت دم نمی زنی
باید بگیرم از دَرِ خانه خبر چرا

حرف دهان مردم شهر اینچنین شده
حیدر خودش نیامده در پشت در چرا

شش ماه انتظار من و تو به باد رفت
افتاده از درخت وجودت ثمر چرا

دیگر دفاع از منِ خونین جگر مکن
خود را زدی عزیز علی در خطر چرا

شال مرا گرفتی و دستت زِ دست رفت
در پیش من زدند تو را بیشتر چرا

آخر برای مُردنم این روضه کافی است
مادر زدن کنار نگاه پسر چرا

  • سه شنبه
  • 9
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 14:31
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران