سلام آقا جون
من گداتم یه دوره گردم
اومدم تا دورت بگردم
تو میدونی که چیه دردم
به همه گفتم
تو رئوفی هوامو داری
واسه من تو دارونداری
قرار قلب بی قراری
آخه من آقا،کسی رو غیر تو ندارم
آخه من آقا،غیر صحنت کجارو دارم
آخه من آقا،به کی غیر تو رو بیارم
آخه تو آقا،با اینکه از من بدی دیدی
ولی با اینحال،همیشه حرفامو شنیدی
حاجتم رو زود،قبل اینکه بگم تو میدی
مولا،یا علی موسی الرضا
میونِ حجره
میزنه دست و پا رضا و
پاره ی قلب مصطفی و
از جوادش میشه جدا و
داره میسوزه
از آتیش زهر جفا و
میکُنه مادر و صدا و
غم و غصش بی انتها و...
داره میسوزه،میرسه امشب به مرادش
داره میسوزه،اباصلت میرسه به دادش
داره میسوزه،چشم به راهِ بیاد جوادش
داره میسوزه،چه غریبونه میکِشه آه
داره میسوزه،رو لباش جونه میکِشه آه
داره میسوزه،روضه میخونه میکِشه آه
ای وای،امون از این غریبی
عباشو رو سر
میکِشه دیگه جون نداره
درد آقا درمون نداره
میاد اما توون نداره
نفسش رفته
لخته ی خون روی لباشه
نمیتونه که دیگه پاشه
شهر مشهد کرببلاشه
داره میسوزه،آقا از زهر همه وجودش
داره میسوزه،معلومه از روی کبودش
داره میسوزه،آقامون کل تار و پودش
داره میسوزه،داره میسوزه میره از حال
داره میسوزه،یاد جدش حسین تو گودال
داره میسوزه،به یاد اون پیکر پامال
ای وای،امون از این غریبی
- چهارشنبه
- 10
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:17
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه