زهر آتیش زد به جونم،که بریده امونم
دم آخر به یادِ،مادرم روضه خونم
بیا مهدی کنارم،تو ببین حال زارم
بیا این لحظه ها تا،سر روی پات بذارم
تاج سرم ای ثمرم ای پسرم مهدی
بیا ببین که مضطر و خون جگرم مهدی
خدانگهدار پسرم
فدای شال مشکیت،الا ای بی قرینه
کجا روضه گرفتی،سامرا یا مدینه
فدای اشک چشم و،فدای قلب زارت
کاشکی میشد کبوتر،شد و پر زد کنارت
صاحب ما ای غایب از نظر بیا مهدی
مسافر غریب زود از سفر بیا مهدی
یا اباصالح العجل
تا کی از دوریِ تو،بخونیم ندبه آقا
آخه تا کی صبوری،صبوری کُشته ما را
با ظهور تو حتما،میشه از ما بلا دور
آخه تا کی بمونیم،آقاجون از شما دور
شاه زمین ای آخرین نور خدا مهدی
سخته بدونت زندگی دیگه بیا مهدی
- چهارشنبه
- 10
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:20
- نوشته شده توسط
- Fatemeh Mahdinia
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه