• دوشنبه 3 دی 03

 سید حمید رضا برقعی

شهادت حضرت زهرا -( زبان چگونه گشایم به مدح تو مادر)

1269
4


زبان چگونه گشایم به مدح تو مادر
که بی‌وضو نتوان خواند سورۀ کوثر

زبان وحی، تو را پارۀ تن خود خواند
زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟...

خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر

چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی
تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر...

شکوه عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع، انگشتر

همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
چنان که وصلۀ چادر برای تو زیور

یهودیان مسلمان ندیده‌اند آری
از این سیاهی چادر دلیل روشن‌تر

حجاب، روی زمین طفل بی‌پناهی بود
تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر

میان کوچه که افتاد دشمنت از پا
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر

میان آتشی از کینه پایمردیِ تو
کشاند خصم علی را به خاک و خاکستر

فقط نه پایۀ مسجد که شهر می‌لرزید
از آن خطابه، از آن رستخیز، از آن محشر

تمام زندگی تو ورق ورق روضه‌ست
کدام مرثیه‌ات را بیان کنم آخر؟

تو راهیِ سفری و نرفته می‌بینی
گرفته داغ نبود تو خانه را در بر

تو رفته‌ای و پس از رفتنت خبر داری
که مانده دیدۀ زینب هنوز هم بر در

کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایۀ آن چادر است این کشور

به هوش باش و از این دست دوستی بگذر
به هوش باش که از پشت می‌زند خنجر

به این خیال که مرصاد تیغ آخر بود
مباد این‌که نشینیم گوشۀ سنگر...

بدا به حال من و خوش به حال آن‌که شده‌ست
شهید امر به معروف و نهی از منکر

خدا گواه که چون فاطمه، نمی‌خواهیم،
حکومتی که نباشد در آن علی رهبر

رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه می‌رسد آخر

  • چهارشنبه
  • 10
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 12:26
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران