چشمای کم سوتُ نبند، الهی دردت به سرم
تو خستهای آره ولی ، من از تو هم خستهترم
الهی دردت به سرم ، خونجگری خونجگرم
دیدم تو خواب تابوتتُ ، رو شونه دارم میبرم
میخوای ، پاشی نمیتونی
برای کی داری ، لالایی میخونی؟
یه روسری بستی دورِ سرت
درد داره کمرت، سوخته بال و پرت، زهرا
سه ماهه که، افتادی نیمهجون
با یه قدّ کمون؛ پیرهنت پرِخون، زهرا
« گریه نکن دنیامُ غم میگیره
الهی که علی برات بمیره »
کاش میتونستی سرتو، بذاری رو شونهی من
وخیمه حالت فاطمه، که تر شده گونهی من
علیِ مظلومُ ببخش ، نگار دردونۀ من
که خونۀ امنی نبود ، برایِ تو خونۀ من
اشکهات ، دلم رو خون کرده
دلم پُر از غصّه ، دلت پر از درده
تو رو خدا با غما خو نگیر
از علی رو نگیر؛ دست به پهلو نگیر، زهرا
به جز تو دردم رو به کی بگم؟
حالا داری تو هم، رو میگیری ازم، زهرا
« گریه نکن دنیامُ غم میگیره
الهی که علی برات بمیره »
علیکَ بِالغریب میگی، داری وصیت میکنی
خوب میدونم دربارۀ ٫ چی داری صحبت میکنی
باشه تا زندهام عزیز ٫ هوای زینبُ دارم
هر شب بالاسر حسین ٫ یه کاسۀ آب میذارم
واسهم، روضه نخون جونم
منم شبیه تو، روضهشُ میدونم
میخوای بگم کربلا سرشو
از کجا سرشو، از قفا سرشو، زهرا
رو نیزهها میبَرَن سرشو
میبُرن سرشو؛ میشکنن سرشو، زهرا
« گریه نکن دنیامُ غم میگیره
الهی که علی برات بمیره »
- چهارشنبه
- 10
- دی
- 1399
- ساعت
- 13:39
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه