معلومه بستی بارِ سفر رو
بدونِ من کجا میری خانم خونه
این شبِ آخر بگو عزیزم
چجوری تو بری و من زنده بمونم
شرمندتم برای رفتنِ تو زوده
شرمندتم بخاطر هرچی که بوده
شرمندتم که صورتت هنوز کبوده
شرمندتم سه ماهه که روتو میگیری
شرمندتم سه ماه میشه که راه نمیری
شرمندتم بخاطر علی میمیری
نگاه به حالم میکنی
لطفی به حالم میکنی
بگو حلالم میکنی
«زهرا نرو زهرا نرو ..»
*تا دید علی باهاش حرف زد، شروع کرد جواب علی رو دادن :
ای جانِ زهرا فدات شم آقا
منو ببخش اگر که خوب یاری نکردم
آقا نمیخواد شرمنده باشی
پهلوم شکست اما برات کاری نکردم
هیشکی شبیه تو علی، مظلوم نمیشه
گریه نکن که من دلم آروم نمیشه
صورتمُ میخوای ببینی روم نمیشه
گریه نکن علیِ من خدانگهدار
حسین و زینب و حسن خدانگهدار
ای کشتۀ دور از وطن خدانگهدار
حسین من میدونما
میشی غریب و بی پناه
میبینمت تو قتلگاه
- چهارشنبه
- 10
- دی
- 1399
- ساعت
- 13:48
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه