این همه سختی کشیدم حالا ناکام برم
بدون دیدن اون ماه دلارام برم
اولین دیدار ما پای لَحَد باشه بَده
به هوای دیدنت نوکر به دنیا اومده
ارباب
دیر چشامو وا کردم
پیشت
خودم رو رسوا کردم
عمری
گم شده بودم اما
باتو
خودم رو پیدا کردم
اول و آخرش سهم من از این
زندگی یه سنگه و یه کمی خاک
اما نمیخوام زندگیم تموم شه
تا قبل از اینکه دلم رو کنی پاک
العجل العجل یا صاحب الزمان
العجل العجل الغوث و الامان
بند دوم
داره میچرخه زمین و جاریه این زندگی
جوونیم رفت و نکردم لحظه ای هم بندگی
لحظه ای که چشم من بیافته به چشمای تو
نکنه روتو بگیری از من و بگی برو
کی گفت
بندگی به نماز و روزست
وقتی
حسینی نیست حال دلامون
دنیا
افتاده به جون خودش ما
حتی
خبر نداریم از اقامون
سیرم و سفره ی همسایه خالی
یعنی نرفته سیرتم به مادر
آخه گدا نمیره دستِ خالی
حتی سر رکوع از پیش حیدر
العجل العجل یا صاحب الزمان
العجل العجل الغوث و الامان
بند سوم
همه چی دیده چشای پر گناهم غیر تو
اما دائم میرسه به روسیاها خیرتو
خوبیه نوکر اینه بدست هیشکی نیست نگاش
میدونه میفرسته روزیشو خود اقا براش
ارباب
دوست ندارم بمیرم حالا
اخه
یوسف و یک نظر ندیدم
میخوام
نوکریتو کنم آقا جون
دیگه
از هرکی غیرت دل بریدم
من که بدهکار تواَم یه عمره
دعا بکن بی دیدنت نمیرم
درسته بد کردم ولی میدونی
به اون چشای حیدریت اسیرم
العجل العجل یا صاحب الزمان
العجل العجل الغوث و الامان
- پنج شنبه
- 11
- دی
- 1399
- ساعت
- 11:48
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
خادم الزینب
ارسال دیدگاه