ای آفتاب عالم جان جهان محمد
شد از عنایت حق نورت عیان محمد
ای خاتم رسالت مرآت ذات یکتا
روشنگر دوگیتی خورشید عالم آرا
سلطان بر و بحری مسنَدنشین اعلا
علم الیقین هستی فخر زمان محمد
یاسین و هل اَتیی طاها و مصطفایی
در جُود و حلم وبخشش آینهی خدایی
حاتم غلام کویت گنجینه ی سخایی
بحر عطا و رحمت دُر گران محمد
شد جلوه جمالت از فیض حق هویدا
درهم شکست و لرزید بنیان طاق کسری
شد عالمی دگرگون گویا دیار بطحا
آشفته شد سراسر صاحب بتُان محمد
هستی شود گلُستان بی شک زنام احمد
مستم کند شب و روز جام شراب سرمد
مجنون کوی یثرب دیوانهی محمد
هر جاکه نامت آید شد عاشقان محمد
گیتی ندیده چون تو سلطان با جلالت
برتر ز نوح و آدم بر کرسی رسالت
افضل به انبیایی ای مفخر هدایت
با تو کند مباهات پیغمبّران محمد
از نور گلعذارت شد منُجلی دو عالم
پیک فرح به شادی گوید چنین دمادم
ای عاشقان بیایید آمد رسول خاتم
آمد به خلق عالم آرام جان محمد
نام تو را جوانی ای رهنما و هادی
در خامه مینویسد اینک به شوق و شادی
وقت سحر صدای تکبیر از منادی
آید نوای نامت وقت اذان محمد
- پنج شنبه
- 11
- دی
- 1399
- ساعت
- 14:55
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
موسی جوانی تبریزی
ارسال دیدگاه