• دوشنبه 3 دی 03


مناجات با امام حسین(ع) -(نوکری تا داد زد «ارباب» حس کردم تورا...)

492

زیر باران؛ در شب و مهتاب، حس کردم تو را

نوکری تا داد زد «ارباب»، حس کردم تو را


صیدِ دریای توام با ریشه‌های پرچمـت

بین روضه در نخِ قلّاب، حس کردم تو را


قبل از آنی که بگویم «آه، آقا بـی کسـم

نوکر بیچاره را دریاب»، حس کردم تو را


لحظه‌های تشنگی گفتم «سلام ای تشنه لب»

قبل از آنی که بنوشم آب، حس کردم تو را


روی دیوارِ اتاقـم شعبه‌ای از کــربلاست

زُل زدم هر وقت، بر آن قاب، حس کردم تو را


بالشم شد هر شب از رویای خیسم خیسِ اشک

گوشه‌ی شش‌گوشه‌ات در خواب، حس کردم تو را


بوی سیبِ جـانـمـازم مال مُهـر تربت است

بارها ارباب، در محـراب، حس کردم تو را


بین صحنِ سینه‌ام داری مزاری؛ چونکه من

در تپش‌های دلِ بـی‌تاب، حس کردم تو را...


بیاد شهید مدافع حرم #حمید_مختاربند

  • جمعه
  • 12
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 13:0
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران