• دوشنبه 17 اردیبهشت 03


شعر حضرت رقیه (س) (مصیبت) ( یاسم ولی نشسته ز پا باغبان من)

1373
1

  یاسم ولی نشسته ز پا باغبان من
 چندیست لاله فام شده آسمان من
 دیروز دست های توام بستر و کنون
 این گوشه ی خرابه شده آشیان من
 عمری تو قصه گفتی و من پا به سر به گوش
 اکنون تو راست تا شنوی داستان من
 بر خاک ها دویدم و ذکرم حسین بود
 جز نام تو شنیده نشد از دهان من
 گشته شبیه مادر پهلو شکسته ات
 روی کبود و قامت هم چون کمان من
 کی دیده با یتیم بدین سان جفا کنند
 از فرط درد سو ندهد دیدگان من
 در وصف ضرب دست عدو این کفایت است
 کز ضربه ای فتاده به لکنت زبان من
 بابا به گوش تا که وصیت کنم تو را
 هرگز به طشت، آیه مخوان مهربان من
 دشمن حیا ز آیه ی قرآن نمی کند
 با خیزران دهد لب لعلت نشان من
 لازم نبود بعد تو ای راحت دلم
 با ضرب تازیانه بگیرند جان من
 یک چند سایه سار تو ام سرپناه بود
"تنها" سپهر گشته کنون سایبان من
شاعر:محمد مهدی رافع"تنها"

  • سه شنبه
  • 21
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 7:52
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران