فاطمیه،
امام زمان
اين
روزها نگاه تو از خون دل ترست
گويا
دلت حسينيهء اشك مادرست
شال
عزا دوباره نشسته به دوش تو
شالی
كه حيف، سوخته از آتش دَرست
گلبرگ
های گونهء شبنم گرفته ات
زخمی،
شكسته، نيلی، چون ياس پرپرست
اي
وارث تمامی غم های اهل بيت
اين
روزها غريبی تو مثل حيدرست...
...چون
ديده ام تورا و سلامت نداده ام
يا
تو سلام كرده ای و گوش من كرست
مُردن
ميان روضه اگرچه سعادت ست
در
روضه های فاطميه باز بهترست
زيرا
كه اشك يك شبِ اين فاطميه ها
با
گريهء تمام محرم برابرست
حالا
بيا و روضه بخوان آتشم بزن
چشمم
به نالهء تو و يك وای مادرست
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 14:34
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ارسال دیدگاه