انسیة
الحوراء، شفاعت، مودت و موؤده
ای
بارها ستوده بقرآن خدا تو را
وی
گفته جان وحی که جانم فدا تو را
حورا
کجا و قدر تو انسیه ای که هست
در
کسوت بشر شرف کبریا تو را
جان
و دل و عصارهء قرآن ثنای توست
من
کیستم که گویم مدح و ثنا تو را
تو
کیستی که قافله سالار انبیاست
روزی
دوبار زائر بیت الولا تو را
بوی
خدا رسد به مشامش ز سینهات
خواند
بهشت خویش از آن مصطفی تو را
فردا
که خلق دست به دامان احمدند
احمد
زند برای شفاعت صدا تو را
در
خانه؟ بین منبر و محراب یا بقیع
ای
گوهر یگانه بجویم کجا تو را؟
ای
دستگیر دست خدا با کدام جرم
افکند
دست حادثه آخر ز پا تو را؟
میخواستند
اجر رسالت ادا کنند۱
کشتند
پیش چشم علی بارها تو را
قتل
پسر بسوگ پدر باورم نبود۲
امت
در آورند چنین از عزا تو را
ای
صورت تو سورهء والشمس از چه رو
سیلی
زدند روبروی مرتضی تو را!؟
۱- قل لااسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی
۲-
و اذا الموؤدة سئلت بای ذنب قتلت
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 16:34
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه