دفاع
از ولایت، بقیة النبوة، تربیت نسل، خطبه، مرثیه
نبی
ز ماه جمالت چو پرده بردارد
خدا
به دیدهء او جلوهای دگر دارد
به
جلوهای چو ربائی دل از رسول خدا
ز
چهرهات نتواند نگاه بردارد
میان
خلق شود چون محبتت تقسیم
پیمبر
از همگان سهم بیشتر دارد
به
دانه دانهء اشک تو میخورد پیوند
که
ناله سوز دگر در دل سحر دارد
پیمبری
که کلامش هماره وحی خداست
به
وصف مدح تو بر لعل لب گهر دارد
خدا
ثنای تو را در کتاب خود گوید
رسول
مهر تو را همچو جان به بر دارد
علی
ندیده، عبادت نمیکند حق را
خدای
را به جمال تو در نظر دارد
سزد
که غیر خدا مدحتت نگوید کس
که
از جلال تو تنها خدا خبر دارد
کلیم
اگر سخنی بی ولایتت گوید
شکوه
وادی ایمن بر او خطر دارد
مسیح
اگر نفسی بی محبتت بزند
به
جای جان دم جانبخش او شرر دارد
کدام
باغ چنان دامنت بر آرد گل؟
کدام
نخل چنین شاخهاش ثمر دارد؟
ز
برج عصمت تو یازده ستاره دمید
که
هر ستاره هزار آسمان قمر دارد
به
مهر و مه ندهم ذرّهای ز مهر تو را
که
این معامله صد آسمان ضرر دارد
کتاب
مدح تو تنها دل رسول خداست
که
جن و انس از آن جملهای ز بر دارد
از
آن ستوده بشر را خدا به قرآنش
که
مظهری چو تو در کسوت بشر دارد
نسیم
شهر مدینه به خُلد ناز کند
که
هر شب از حرم مخفیات گذر دارد
جحیم
غارت دل میکند ز اهل بهشت
اگر
ز قبر تو یک قبضه خاک بردارد
تو
با خدا ز ازل بوده تا ابد هستی
که
گفته دخت نبی عمر مختصر دارد!؟
رسالت
از تو به پا ماند و تا ابد برجاست
ولایت
از تو به کف رایت ظفر دارد
گذشته
است بسی قرنها و بر دل خصم
هنوز
هم سخنت حکم نیشتر دارد
خطابه
خواندن تو، حیف، خاصه آنجایی
که
اجتماع دل کور و گوش کر دارد
ز
غصه ات چه بگويم که قصهء آن را
به
صد هزار زبان شعلههای در دارد
غمت
شکسته علی را چنان که در دل شب
پی
جنازۀ تو دست بر کمر دارد
میان
مرگ و حیات، آن حیات بخش وجود
کشیده
دست ز جان حال محتضر دارد...
گلچینی از یک قصیده
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 17:37
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه