شهیدپروری،
بیت الاحزان، خطبه
زهرا
گذشت و خاطرههایش هنوز هست
در
مسجد مدینه، صدایش هنوز هست
شهری
که بود شاهد اندوه فاطمه
سرشارِ
موجِ گریه، فضایش هنوز هست
در
کوچههای غمزده و بیفروغ شهر
هرجا
نظر کنی، ردِ پایش هنوز هست
از
بوستان عترت یاسین و باغ وحی،
گل
رفت و باز، عطر وفایش هنوز هست
سوز
مصیبتش نشد از سینهها برون
آن
داغ بر دل همه، جایش هنوز هست
در
خانهای که فاطمه چون چلچراغ بود
نور
و صفا به صحن و سرایش هنوز هست
در
آستانۀ درِ آن روضۀ بهشت
بانگ
و نوای وا اَبتایش هنوز هست
راز
و نیاز فاطمه را تا شود گواه
محراب
هست و موج دعایش هنوز هست
گر
سر زند به کلبۀ احزان او کسی
پی
میبرَد که شور و نوایش هنوز هست
دست
ستم اگرچه فدک را از او گرفت،
آن
خطبۀ بلیغ و رسایش هنوز هست
رسم
شهیدپروری از اوست یادگار؛
شور
حسین و کربوبلایش هنوز هست
تا
انتقام مادر خود را کِشد ز خصم
مهدی-
که باد جان به فدایش- هنوز هست
در
دست او صحیفۀ زهرا امانت است؛
آیینۀ
تمامنمایش هنوز هست
گر
نیستیم قابل دیدار او «شفق»
ما
را به سینه، شوق لقایش هنوز هست
استاد
محمدجواد غفورزاده (شفق)
- یکشنبه
- 14
- دی
- 1399
- ساعت
- 18:8
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه