• دوشنبه 3 دی 03

استاد محمد جواد غفورزاده

اشعار فاطمیه -(شهر مدینه ز مردمش گله مند است)

566

حق ولایت، اجر رسالت، ماه گرفته

 

شهر مدینه ز مردمش گله منداست

در دل او درد و داغ، سر به کمند است

دید که از بیت وحی، دود بلند است

روضه دارالسلام و آتش جانکاه!

اَشهَد انَّ علیا وَلی الله

 

آینه را سیلِ اشک و آه گرفته

بگذرم از کوچه ای که راه گرفته

صبر کن ای آسمان که ماه گرفته

آه از این بی مروتی و ستم، آه !

اَشهَد انَّ علیا وَلی الله

 

دشمن اگر دوست را نشانه بگیرد

یاس نبی را به تازیانه بگیرد

تا که فدک را به هر بهانه بگیرد

باز موذن بگو به مردم آگاه :

اَشهَد انَّ علیا وَلی الله

 

دید که انکارِ حق ما، نتوان کرد

هستی آیینه را به سنگ، نشان کرد

دشمنِ گل های باغ ِوحی گمان کرد

دست من از دامن علی شده کوتاه

اَشهَد انَّ علیا وَلی الله

 

بازوی خیبر گشا و سلسله بستن!

حقّ ولایت نبود، خانه نشستن!

اجر رسالت نبود، سینه شکستن!

غیبت خورشید و خون جگر شدن ِماه!

اَشهَد انَّ علیا وَلی الله

 

ای دلِ غافل! ز اشک توبه وضو کن

غرق گناهی، ولی به آینه رو کن

دامن زهرا بگیر و خواهش از او کن

شاید بخشند کوه را به پر کاه

اَشهَد انَّ علیا وَلی الله


وزن: *این حسن کیست که عالم همه دیوانهء اوست* 

این حسین کیست کمی مشکل وزنی دارد، این حسن کیست که عالم همه دیوانهء اوست (مهدی جهاندار) 

استادشفق

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 20:26
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران