السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا سَيِّدَةَ نِسَاءِالْعَالَمِينَ
تشنه ی اذونَمو رو به مناره می کنم
گنبد و گلدسته رو هر شب نظاره میکنم
بابا جون چیزی دیگه تا موقعِ اذون نموند
هی نگاه به صورتِ ماه و ستاره می کنم
میگم اے ستاره ها امشب و با من بمونین
گر مؤذن نیومد یه فکر چاره می کنم
از سحر گذشته و تویِ دلم چه آشوبه
گر اذون و نشنوم شب و دوباره می کنم
غمِ عالم انگاری همه نشسته رو دلم
جلو چشمِ بچه ها ز غم کناره می کنم
چرا گوشم نیومد نامِ قشنگت بابا جون
میشینم ز مصحفِ تو استخاره می کنم
از شماتتِ زمون تو بیت الاحزان میمونم
تا سحر با دلی خون رو به مناره میکنم
غریبم امشب، غریبم امشب
بگو کجایی، طبیبم امشب
#هستی_محرابی
- شنبه
- 20
- دی
- 1399
- ساعت
- 15:15
- نوشته شده توسط
- هستی محرابی
- شاعر:
-
هستی محرابی
ارسال دیدگاه