مَحبوب همه شیخ وهمه شاب حسین است
در کَنز اَزل آن گُهر ناب حسین است
اَشرف شده چون آدم خاکی زخلایق
بر تابلو حُسن بشر قاب حسین است
واعظ شَرف از منبر و مِحراب طلب کرد
چون زینت هر منبر ومِحراب حسین است
شوری که بود ماه مُحرّم غَلیانش
این یک عَجَب و باعث اِعجاب حسین است
هرجا که ستمدیده کشد آه جگرسوز
برآه دلش از همه بی تاب حسین است
اَنهار جِنان گرچه که لب تشنهء اویند
لب تشنه فتاده به لب آب حسین است
رَاسی که سر نیزه سوار است و سرافراز
عَزم سفرش در شب مهتاب حسین است
این غافلهء غم که شده عازم کوفه
بر رَاس نِی اش قاری نایاب حسین است
افتاده بیا (نادر) اگر طالب فیضی
شاهان جهان نوکر و ارباب حسین است
- یکشنبه
- 21
- دی
- 1399
- ساعت
- 11:48
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج نادر بابایی
ارسال دیدگاه