امشب،رباب،بر دل خود استخاره کن
بنگر به خیمه تشنه لبان را نظاره کن
بانوی دل شکسته ی اهل حرم تویی
اصغرکه نیست،درد رقیه تو چاره کن
دیدم سر علیّ ِ تو بالای نیزه بود
بر نیزه دارو اصغر خود کم اشاره کن
امشب چرا تو روضه ی زهرا گرفته ای؟
کم صحبت از حدیث در و گوش ِپاره،کن
زهرا اگرچه نیست،شبیهَش رقیّه هست
صحبت ز پای ِ آبِله و گوشِواره کن
هنگام هلهله شده بر سوی خیمه ها
فکری به حالِ غارت ِ آن گاهِواره کن
- دوشنبه
- 22
- دی
- 1399
- ساعت
- 19:43
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهلول حبیبی زنجانی
ارسال دیدگاه