چند
روزیه خانومم
نمازتو
نشسته خوندی
دل علی
رو هی سوزوندی
کاشکی
کنار من میموندی
پاشو
یکم صحبت کن
صدات
برای من تسکینه
حسن با
گریه هی میشینه
تا میخ
و روی در میبینه
چادر
خاکیت بانو
برای
حیدرت کابوسه
ببین
حسین تو مأیوسه
دست
شکسته تو میبوسه....
بعد تو
دیگه دنیا
برای من
شبیه قبره
- سه شنبه
- 23
- دی
- 1399
- ساعت
- 13:35
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه