• دوشنبه 3 دی 03


شعر حضرت رقیه (س) ( یه دخترى تو خیمه‏ ها خواب اسیرى مى ‏بینه)

3131
9

یه دخترى تو خیمه‏ ها خواب اسیرى مى ‏بینه
خواب مى ‏بینه رو صورتش اشك یتیمى می شینه
خواب مى ‏بینه سربابا رو نیزه قرآن مى‏ خونه
مى‏ خواد لباش رو ببوسه نمى ‏تونه نمى‏ تونه
خواب می بینه که نیمه شب گم شده تو بیابونا
یه خانم قد خمیده بهش میگه بیا بیا
خواب مى ‏بینه تنگ غروب خیمه ‏ها رو مى ‏سوزونند
راه فرار بسته شده بچه‏ ها رو مى ‏سوزونند
خواب مى ‏بینه گهواره رو دارند به غارت مى‏ برن
بچه ها رو توى قتلگاه برا زیارت مى ‏برن
خواب مى ‏بینه محاسن بابا تو دست دشمنه
به زیر دشنه عدو چه دست و پایى مى ‏زنه
خواب مى ‏بینه جلو چشاش سر بابا را مى ‏برن
خواب مى‏ بینه سواره‏ ها گوشواره‏ ها را مى ‏برن
خواب مى‏ بینه به روى ماه جوهر نیلى مى ‏زنن
یه نانجیب تو قتلگاه به بچه سیلى مى ‏زنه
شاعر : حاج سعید حدادیان

  • پنج شنبه
  • 23
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 8:2
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران