• پنج شنبه 1 آذر 03

 سید پوریا هاشمی

حضرت زهرا(س)، بستر شهادت -(پای ماندن داری اما پای رفتن بیشتر...)

1176


پای ماندن داری اما پای رفتن بیشتر
یار نه ساله کنارم باش لطفا بیشتر
تا که چشمم باشد از نور تو روشن بیشتر
هی نگو شرمنده ام شرمنده ام! من بیشتر

بی اجازه دشمنت در خانه‌ی ما پا گذاشت
عذرمیخواهم‌ اگر این خانه امنیت نداشت


ای خوشی من دراین دنیا !دراین دنیا بمان
نه برای من برای بچه ها اینجا بمان
از مدینه می‌رویم اصلا فقط با ما بمان
یا بمان و یا بمان و یا بمان و یا بمان

التماسم را ندیده هیچکس!حالا ببین
دیده ای حیدر بیوفتد از نفس؟!حالا ببین


بانوی من خانه را آوار کردن خوب نیست
بهر رفتن اینهمه اصرار کردن خوب نیست
چشم ضربه خورده را بیدار کردن خوب نیست
با تن آتش گرفته کار کردن خوب نیست

کار کردی فضه را بیتاب کردی فاطمه
تو مراهم از خجالت آب کردی فاطمه


شب به شب یاد گل پرپر نرفت از خاطرم
چادر پاخورده ی کوثر نرفت از خاطرم
شعله بالا رفت از معجر نرفت از خاطرم
آتش در رفت و میخ در نرفت از خاطرم

چهارچوب خانه از داغ تو هق هق میکند
گر بفهمد روضه را نجار هم دق میکند


از علی بگذر درآن غوغا نشد کاری کنم
قنفذ آمد سوی تو اما نشد کاری کنم
با قلافش زد به بازوها نشد کاری کنم
این سه ماهه زخم پهلو را نشد کاری‌کنم
 
کار حیدر سخت شد با زخم کاری میروی
ای جوانمرگ علی چه زود داری میروی


گرچه با طفلان هوای سوختن داریم ما
خاطرت آسوده در خانه حسن داریم ما
هم کفن داریم ما هم پیرهن داریم ما
این دم آخر دم سینه زدن داریم ما

بی کفن باشد حسین و بی حرم باشد حسن
داد و بیداد از غریبی من، طفلان من

  • جمعه
  • 26
  • دی
  • 1399
  • ساعت
  • 18:58
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران