قدم میزنم زیر بارون
قدم میزنم مثل مجنون
قدم میزنم با یه قلب پریشون
قدم میزنم تا به رویا برسم
یه قطرهم که میخوام به دریا برسم
میخوام خونهی حضرت زهرا برسم
عمریه غلامشم، عمریه باورمه
خونهی امید من فقط خونهی مادرمه
اَاَدخُلُ یازهرا
...........................................
دلم با نگات زنده میشه
حواست به من هست همیشه
برام هیچکسی مثل مادر نمیشه
نمیشه تو باشی و تنها بمونم
مگه میشه تُو ناخوشیها بمونم
میخوام تا نفس دارم همینجا بمونم
جز کنار تو کجا، رو به راه میشه دلم
حالِ من با تو خوشه تویی ذکرِ یامُحَوِّلم
اَاَدخُلُ یازهرا
...........................................
کسی رو بجز تو ندارم
برای غم تو میبارم
روی چادر تو میخوام سر بذارم
نگو چادر خاکیِ تو همینه
نگو این همون چادره که مدینه
توی کوچهها همه دیدن رو زمینه
زینت عرش خدا! رو زمین جای تو نیست
یارسولالله! ببین کسی یار زهرای تو نیست
وای مادرم وای مادر
- شنبه
- 27
- دی
- 1399
- ساعت
- 12:55
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه