حسابت از زمینی ها سوا شد
سما رفتی خریدارت خدا شد
تمام عرش و فرش اندر نوایند
ز وقتی که سرت از تن جداشد
سرت رفت و تنت محسن حسن شد
سرافکنده گروه اشقیا شد
بدیدم عکس تو حین اسارت
ز وقر تو اسارت پربهاشد
یقینا کاکلت را مثل قاسم
عزیزم خون رنگینت حنا شد
به قربانگاه رفتی مثل اکبر
یقینا سوریه هم کربلا شد
مثال تو مثال شاه بی سر
وخصم قاتلت شمردغا شد
شدی قربان به راه عشق زینب
حریم عمه هم مثل منا شد
نگاهی کن زبالا (آذرین)را
که درد عشق او شاید دوا شد
- دوشنبه
- 29
- دی
- 1399
- ساعت
- 15:24
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
ودود آذرین خلخال
ارسال دیدگاه