• شنبه 15 اردیبهشت 03

 آرمان صائمی

مرثیه حضرت ام البنین (سلام الله علیها) -(آنقدر گریه میکنم مادر...)

475

آنقدر گريه مى كنم مادر
تا كه سو از نگاه من برود

آنقدر ناله مى زنم هرشب
تا به گودال آه من برود

بى قرارى نكن عزيزدلم
زينبم!چشم تو فرات شده

آنكه ام البنين بود عمرى
بعد از اين امه بنات شده

رهبر كاروان دلتنگى
پا به پاى برادرت بودى

كربلا موقع علمدارى
راضى از دست نوكرت بودى؟

گفته بودم برو رشيد على
جان تو جان حضرت ارباب

جان تو جان خواهرت زينب
جان تو جان شيرخوار رباب

پيش زهرا مرا خجل نكنى
نكند غصه اى رسد به حرم

تو غلام حسينى و زينب
نرود اين ز ياد تو پسرم

من شنيدم در علقمه عباس
غرق خون روى خاك ها افتاد

تير باران شد و سر پا بود
مشك افتاد او ز پا افتاد

دخترم از حسين مى گويى؟
با تن زخمى اش چه ها كردند؟

راست است اين كه در مقابل تو
از تن او سرش جدا كردند؟

  • دوشنبه
  • 6
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:32
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران