عالـم گرفتـه عـزت از عـزت محمد
جنـت گرفتـه قیمـت از قیمت محمد
گشتـه نَهال قران الان که چون گلستان
از همـت خَطیـر و از قـدرت محمد
تا یک تنـه جهان را غرق شکوه کرده
شد کعبـه قبله گـه از مـاهیت محمد
در خلقت عَـوالـم آن ذات کبـریـایی
طـوفان به پا نمـوده در خلقت محمد
بیت الحـرام گشته گر جلوه گاه حُرمت
بگرفتـه حُرمت اش را از حُرمت محمد
در خانگـاه توحیـد تبلیـغ بُت به پا بود
شُوکت گرفتـه کعبـه از شُوکت محمد
بر خاک با سـر آمد بُت های بُت پرستان
تا اینکـه دیـده بُت ها حیثیت محمد
دختر به پیش اعراب جِجل آور پدر بود
نـامـوس گشتـه الان از هِمت محمد
صد شاخسـار تـوبا بـا آن همه جلالت
بی شک خجل شود از قَد قامت محمد
خورشید و ماه و کُوکب انوار بی کران را
بی شُبـه بـر گرفتـه از طَلعت محمد
معـراج او سمـا را غرق صفـا نمـوده
گشته زمین چو جنت از رِجعت محمد
سُنی و شیعه باید یک دل شوند؛ هر دو
چون مُستفـض گشته از رحمت محمد
دشمن عَلَـم نمـوده قومیّـت و مَذاهب
باید شـود رعـایت این وَحدت محمد
رهبر مـدام گوید از وحدت دو مذهب
بایـد شَـود حفاظت از شُهرت محمد
وحدت در این زمانه واجب بُوَد پریشان
بـر غیـرتت قُـوا گیر از غیرت محمد
- پنج شنبه
- 9
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 23:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رامین محمد زاده
ارسال دیدگاه