ابالفضل
بیا این دم آخری غربتم رو ببین و
بیا و تَسّلا بده درد ام البنین و
واویلا
ابالفضل
الهی که مادر فدای دو دست بریدت
بمیرم برای غریبی و مشک دریدت
واویلا
نظر کن به حالم که زارو محزونم
ببین گوشه ای کنج بستر گریونم
نفس هام رسیده روی لب ای مادر
با چشمای تر از غم تو می خونم
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل)
____
ابالفضل
شنیدم اُمیدت عزیز دلم نااُمید شد
شنیدم که گیسوی زینب یه روزه سپید شد
واویلا
ابالفضل
شنیدم یه لشکر تو رو کشتنت نور عینم
تو رفتی و شد بی علمدار و یاور حسینم
واویلا
دو دستای تو تا قلم شد عباسم
حرم بی پناه و علم شد عباسم
می گفتن به حال حسینم خندیدن
قد و قامتش تا که خم شد عباسم
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل)
______
ابالفضل
برام گفته زینب که توی نبودت چه ها شد
چقد تازیونه نصیب زن و بچه ها شد
واویلا
ابالفضل
شنیدم که توو شام و کوفه چقد شد جنایت
چقد روی ناقه به اهل حرم شد جسارت
واویلا
امان از غم کوچه بازار واویلا
امان از غریبی و آزار واویلا
توی اون شلوغی و جنجال بی بی ها
میگفتن کجایی علمدار واویلا
(ابالفضل ابالفضل ابالفضل ابالفضل)
- جمعه
- 10
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 16:20
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عباس قلعه
ارسال دیدگاه