از رهگذر خاک سر کوی شما بود
هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
ای وای برآن کس به این دره درافتاد
با آل علی هرکی درافتاد ورافتاد
در جنگ ز دستان عدویت سپر افتاد
در جان و دل لشگریان این خبر افتاد
تا بوده علی بوده و تا هست علی هست
با آل علی هرکه درافتاد ور افتاد
احمد به خدا غیر علی یار نمیخواست
پیغمبر ما همسفر غار نمیخواست
رفتند به بیراهه و خوردند به بنبست
تا بوده علی بوده و تا هست علی هست
«ولیالله علی، اسد الله، عین الله
علی، علی، علی
دیشب به سرم باز هوای دگر افتاد
در خواب مرا سوی نجف باز گذر افتاد
چشمم به ضریح شه والا گهر افتاد
این شعر همان لحظات مرا در نظر افتاد
با آل علی هرکه در افتاد ور افتاد
ما را سر بحث و جدل و غائلهای نیست
ما بین خداوند و علی فاصلهای نیست
چرخیدن یک عده به دور و بر کعبه
بی حُبّ علی جز عمل باطلهای نیست
«علی ولیالله، علی»
- شنبه
- 11
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 17:38
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه