استاد سازگار: شعری برای حضرت زهرا(س) سروده بودم که کسی از آن خبر نداشت. یکی از شاگردان حاج رجبعلی خیاط به من نامهای داد که هنوز برگه آن را دارم. شیخ در خواب به ایشان گفته بود «به سازگار بگویید با این شعری که گفتی در عالم برزخ هم قیامت به پا کردی واین شعراست:
تو کیستی؟ تو تمام پیمبری زهرا(س)
تو حجت حججالله اکبری زهرا(س)
بهشت احمدی و رکن حیدری، زهرا(س)
ز چار بانوی باغ چنان سری، زهرا(س)
تو مادر حسنینی؟ نه مادر همهای
چه بهتر است بگویم فقط تو فاطمهای
****
قلمرو حریم تو تمام ملک خداست
کجای وسعت عالم، تهی ز نور شماست
خدا به چشم نبی در مه رخت پیداست
گلی ز دامن پاک تو، سیدالشهداست
محبت تو دل از انبیا شکار کند
به شیعه تو خداوند، افتخار کند
مقربان خداوند سر به دیوارت
فرشته چهره گذارد به پای زوّارت
تمام حشر بود کوچهای ز بازارات
تو مادر حسنینی، خدا نگهدارت
ز بس که دامن توست، شیعهنواز
به مادری تو شیعه کند به مادر ناز
****
سلام بر تو و یازده گل یاست
تو کیستی که ولی خدا دهد پاست
دمیده عطر محمد ز باغ احساست
نشان بوسه روحالامین به دستاست
تنور مطبخ تو طور اولیای خداست
فضای خانه تو رشک سینه سیناست
****
سلام بر تو که سر تا قدم پیامبری
سلام بر تو که روح مطهر پدری
سلام بر تو که امالکتاب معتبری
سلام بر تو که فوق ثنای هر بشری
سلام بر پدر و مادر و به شوهر تو
به عطر دامن پاک حسینپرور تو
****
خدا مدیحسرای تو، مستمع پدرت
بهشت خاک قدمهای یازده پسرت
جهیم رشک جنان میشود به یک نظرت
پریده روح رسول خدا(ص) به دور سرت
بهشت قرب خداوند عالم است دلت
پیمبران همه زوّار بیت خشت و گلت
کسی که عالم هستی نبود و بود تویی
نگشته خلق خداش امتحان نمود تویی
کسی که دل ز رسول خدا(ص) ربود تویی
کسی که بند ز دست علی گشود تویی
تو کیستی که نبی گفت جان به قربانت
تو کیستی که علی گشت محو و حیرانت
****
پیمبران خدا جز تو کیست، مادرشان؟
ثنای توست همانا شراب کوثرشان
چهار بانوی جنت تویی تو محورشان
سران خیل ملک خاک مقدمت سرشان
سلام تو به علی ای به تو سلام علی(ع)
علی تراست امام و تویی امامِ علی(ع)
****
به حفظ جان علی سینه تو شد سپرت
شهید اول راه علی است گلپسرت
کنار تربت پاک و مطهر پدرت
هزار مرتبه خون شد به هر نفس جگرت
به آیهآیه قرآن قسم تو را کشتند
ز قبر گمشده پاسخ بده چرا کشتند
****
در آستانه بیتالولا زدند تو را
کنار قبر رسول خدا(ص) زدند تو را
تو جان جان رسولی، چرا زدند تو را
به کینه علی مرتضی زدند تو را
چه شد که ابر سیاهی نشست بر رویت
شکست پشت در آستانه پهلویت
****
جسارتی که به رویت ز خصم کافر شد
همان جسارت بر صورت پیمبر شد
گل وجود تو و محسن تو پرپر شد
خدا گواست چهها با تو پشت آن در شد
سزد به خون بنویسند بر روی آن در
سلام باد اول شهیده حیدر
سلام بر در آتشگرفته حرمت
سلام بر غم و درد فزون و عمر کَمَت
سلام بر تو و سوز درون و اشک غمت
سلام بر تو که کشتند از ره ستمت
سلام «میثم» بر اشکهای غربت تو
کجا بیاید صورت نهد به تربت تو
- یکشنبه
- 12
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 13:57
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه