ذرّاتِ جهانند در نغمۀ سبحان
تسبیحِ الهی ست، کار همه ایشان
لا حول بخوانند ارکانِ سماوات
تکبیر بگویند با حوری و قلمان
دارند ملائک این زمزمه یک یک
تبریک به احمد تعظیم به رحمان
ممدوحِ خداوند مسجودِ ملائک
شد قبلۀ عالم شد کعبۀ دوران
آن مادرِ خلقت آن بانوی عصمت
آمد ز مَشیّت حنّانۀ حنان
سُبّوح بخوانید قدوس بگوئید
طوبای مقدّس شد سایۀ رضوان
هم طیّبه آمد هم طاهره آمد
هم راضیه آمد هم مرضیه، ای جان
آن بانوی توحید آن دختر خورشید
آن نور که تابید شد فاطمه باران
محبوبۀ داور، مادر به پیمبر
همتاست به حیدر یکتاست به ایمان
هم ذکرِ کثیر است هم خیرِ کثیر است
هم کوثر طاهاست هم کوثر قرآن
هم سورۀ کوثر هم سورۀ توحید
هم سورۀ یاسین هم سورۀ انسان
منصورۀ بالاست مستورۀ والاست
هم شمس دُر اَفشان هم ماه درخشان
اِنسیۀ حَوراء مُستَجمَعِ أسماء
هم زهرۀ زهراء هم زهرۀ تابان
مِحور به کسا اوست خود آل عبا اوست
اُمُ النُّجبا اوست سرمایۀایمان
زد بوسه بدستش پیغمبر اکرم
تا خلق بدانند زهراست به او جان
برتر ز نبی اوست بهتر ز وصی اوست
لولاک به شأنش با آیه و برهان
او جانِ محمد جانان محمد
او همدم حیدر او همسر سلطان
او اُسوۀ طاعت الگوی شجاعت
اُم الحسنین است مادر به محبان
خِلقت ز طُفیلش هستی است به ذِیلش
جنّات به مِیلش هم باغ و گلستان
هنگام نمازش در راز و نیازش
سرمستِ قنوتش شد عالم امکان
بانوی بهشت است خوشبوی بهشت است
آن شافعۀ حشر آن آخرِ مردان
پیروزیِ حیدر از قلعۀ خیبر
تا بدر و حنین است تا محضرِ جانان
او یار علی شد همراه ولی شد
از گوشۀ خانه تا صحنۀ میدان
عُزلت نگزیند گوشه ننشیند
این است سیاست، این الگوی عرفان
رزمندۀ جانباز بانوی سرافراز
در عرصۀ پیکار در لحظۀ طوفان
بازوی ولایت نیروی نبوت
این است فدایی این است مسلمان
در روزِ قرارش ماندند به کارش
از یاسر و مقداد تا بوذر و سلمان
آن خطبۀ غَرّاء میکرد چو انشاء
در معرکه برخاست فریاد ز شیطان
با عزمِ تمامش شد یار امامش
اقدام و قیامش دین را سر و سامان
ما پیرو اوییم دست از همه شوییم
یا فاطمه گوییم در راه شهیدان
ماییم و ولایش هستیم گدایش
ما رَعیتِ زهرا، او صاحب ایران
این مُلکِ حسین است هرگز نرسد دست
ای بی خبرِ پست! اینجاست خراسان
این خاک، حسینی است این ارضِ خمینی است
با رهبر خود عهد، بستیم هزاران
با دوستِ او دوست، با دشمنِ او خصم
خون در رگِ ما هست با فاطمه جوشان
هر جا که شود ظلم، یاریم به مظلوم
هستیم وفادار، مائیم مسلمان
دشمن شرر افروخت دامانِ یمن سوخت
امروز وظیفه است لعنِ عربستان
- دوشنبه
- 13
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 21:48
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه