• شنبه 15 اردیبهشت 03


شعر ولادت امام محمدباقر(ع)-(مدينه غرق شادى)

1917


 مدينه غرق شادى
شهر مدينه غرق شادى بود آنشب
اكنده از بانگ منادى بود آنشب
آنشب شفق ائينه دار لطف حق بود
چشم انتظار جلوه نص علق بود

 

آنشب قلم ، شمشير خود را تيز ميكرد
پيمانه انديشه را لبريز ميكرد
آنشب منادى داد عدل و داد ميزد
بين زمين و آسمان فرياد ميزد
كاى اهل عالم قلب عالم منجلى شد
نام محمد  زنده از نام على شد
ماه رجب را عزم جولان ساز گرديد
يعنى گره از كار رجعت باز گرديد
بايد زمان ائينه دار راز گردد
درهاى رحمت بر رخ ما باز گرديد
بايد سحر شعر طلوع فجر خواند
بهر سپيده ، ايه هاى قدر خواند
اينك شكوه علم را تفسير بايد
كلك قضا را قدرت تحرير بايد
الاله بايد باده ، در پيمانه ريزد
گلواژه ها در مقدم جانانه ريزد
كامشب شب مرگ غم و وقت سرور است
هنگامه ازادى و ميلاد نور است
جولان جشن پنجمين مولاست امشب
عيد علوم كل ما فيهاست امشب
امشب شب پيدايش بحر العلوم است
اكنده از شور و شعف ، قلب عموم است
خورشيد علم از شهر يثرب سر زد امشب
ارض و سما، فرياد شادى بر زد امشب
ماه جمادى عزم رفتن ساز كرده
درياى هستى را سرا پا ناز كرده
ائينه دار نهضت فرداست امشب
ميلاد پيك روز عاشوراست امشب
هنگامه شادى زين العابدين است
ميلاد مسعود امام پنجمين است
آمد بدنيا آنكه نامش جاودانى است
روشنگر ائين و راه زندگانى است
آمد بدنيا مظهر يكتا پرستى
احيا گر دين خدا در ملك هستى
آمد بدنيا تشنه جام محمد(ص )
همفكر و هم ائين و هم نام محمد(ص )
از كوشش او دين حق پاينده گردد
از دانش او علم و دانش زنده گردد
احمد به وصفش با على تفسير گويد
زهرا زيمن مقدمش تكبير گويد

  • جمعه
  • 24
  • آذر
  • 1391
  • ساعت
  • 15:10
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران