گر چه مَهد استقامت گشته دامان حسن
وادی غیرت فروشی بودهِ دوران حسن
ذوالفغار مرتضی را کرده معنا صُلح او
شد ستونِ دین و قرآن ، علم و ایمان حسن
ذاکری را گفته زهرا مجتبی را یاد کُن
زین سبب شد ذاکران جمله غزلخوان حسن
من غزلهایی نوشتم بر حسین و این حسین
دَم به دَم گوید یقیناً جان به قربان حسن
مصرع و بیت و ردیف و قافیه کُل لُغات
در کنار هم شده سرمست و حیران حسن
خِشت اَول را اگر مهدی گذارد در بقیع
تا ثُریا میرود دیوار ایوان حسن
گَر ندارد گُنبد و گلدسته و صحن زریح
نَنگ بر بدخواهیان و خَصمِ نادان حسن
سینه ما تا اَبد آرامگاه مجتباست
صدهزارانچون پریشان گشتهدربانحسن
بیت_شش_از شاعر_دیگری_میباشد
- چهارشنبه
- 22
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 14:29
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رامین محمد زاده
ارسال دیدگاه