جواد
تا مرا از تو ياد مىآيد
به لبم يا جواد مىآيد
پى وصلى شكستهبالتوام
منتسب بر توام كه مال توام
تا مگر لب نهم بهلعل لبت
گوئيا كوزه سفال توام
جز تو را گر حرام مىدانم
پى يك بوسه حلال توام
صبغة اللَّه، روى ديدنىات
سائل رنگى از جمال توام
نقص را مىكشم به پرده اوج
ناقصم گرچه، با كمال توام
گر جنون رابه غير، ميلى نيست
جز دل ما مزار ليلى نيست
تا روم از دلم تو باز بيا
مىكشم ناز با نياز بيا
خانمان سوزتر ز عشق تونيست
گل يثرب، مه حجاز بيا
خانهام را خراب ساز خراب
با من خسته دل بساز بيا
تنگ شد خانه معاش دلم
دست كن زير جانماز بيا
دست بگشاى بر شفاى دلم
تا هدايت شوم به راز بيا
تا گريبان درم به حيرت عشق
همتى لطف كن به غيرت عشق
مىتوان گر ز هجر ناله كشيد
بايد از شوق بند عمر بريد
من عصاى توام كه نطق نمود
برگ زيتون، دلم كه فيض چشيد
من كلامى فتاده از لب تو
چشم من اشك چشم تو كه چكيد
بيت و مسجد گذارى از قدمت
منت كوفه از تو گشته مزيد
دست كوتاه و وصل يار بلند
نقص كى جانب كمالرسيد؟
حرز تو كار ساز و بنده اسير
- جمعه
- 24
- آذر
- 1391
- ساعت
- 15:39
- نوشته شده توسط
- مهدی نعمت نژاد
ارسال دیدگاه