• یکشنبه 2 دی 03

 عبدالله باقری

زمزمه وفات حضرت ام کلثوم(س) -(کوچکتر از همه من بودم...)

573

 کوچکتر از همه من بودم
 روزی که توی خونمون مادرم و زدن
 توو کوچه زیر آسمون مادرم و زدن 
جلو چشای باغبون مادرم و زدن
خونه ی ما و دعوا / باورم نمی شد 
طناب و دست بابا / باورم نمی شد
مادرم با بار شیشه / پشت در که افتاد 
روی چادرش رد پا / باورم نمی شد 


کوچک تر از همه من بودم
یادمه که درد می‌کشید شبا نمی خوابید
غربت بابام و که دید شبا نمی خوابید
اون که شبونه پر کشید شبا نمی خوابید
ما ها رو تنها گذاشت / باورم نمی شد
بابام کفن که برداشت / باورم نمی شد
بندهای کفن که وا شد / ما همه دویدیم
بازوهاش هنوز ورم داشت / باورم نمی شد

  • پنج شنبه
  • 23
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:39
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.30 MB
تعداد بازپخش 54
تاریخ بارگذاری پنج شنبه 23 بهمن 1399 19:10

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران