برسانید گوش فراران
زره مرتضی یه رو دارد
بهر کشتار نسل کافرها
تیغ شمشیر او وضو دارد
چه بگویم ز وصف اوصافش
هر که شد خاکش آبرو دارد
کعبه با آن جلالت و جبروت
بوسه بر صحنش آرزو دارد
تو خداوندی یا بشر حیدر
عقل و دل شوق گفتگو دارد
قبله عشق سوی گنبد توست
گنبدی که طلا به رو دارد
ساقی باده های لم یزلی
عاشقت بر کف اش سبو دارد
گر خدا را ندیده مشتاقی
که علی وجه حق به رو دارد
فوق العاده ترین امیری تو
پس یدالله دست گیری تو...
- شنبه
- 25
- بهمن
- 1399
- ساعت
- 9:31
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد حبیب زاده
ارسال دیدگاه