• دوشنبه 3 دی 03

 مجید قلعه بیگی

در مدح حضرت زینب(س) -(شدم از عشق زینب مست و مجنون)

278

شدم از عشق زینب مست و مجنون
کنم تعظیمِ دل، بر فاطمیّون

گرفتم راه میخانه دوباره
زدم جامی ز پیمانه دوباره
شدم سر مست و دیوانه دوباره
    ز می نوشیدم و گشتم هوایی
شدم تا روز محشر کربلایی

شدم با کربلا یار مقرّب 
ز آن می تا چشیدم نیمهٔ شب
بدادم دل به آن فتوای زینب
    ز جاه و عزّت و فر، دل گسستم
   به عشقِ محمل و سر، سر شکستم

شدم با آن سر بشکسته مجنون
قلم خنجر، مرکب قطرهٔ خون
ز خون سر نوشتم فاطمیّون
    دلم را زینب زهرا جلا داد
در این محفل برات کربلا داد


اگر دیوانهٔ دیوانه هستم
به عشقِ دُخت حیدر سر شکستم
مگو کافر که من یکتا پرستم
    همین قلّاده ام ایفای دِیْن است
که این سگ صاحبی دارد حسین است

همان زینب که دریای وقار است
به خلقت در دو عالم شاهکار است
زبانش همچو تیغ ذوالفقار است
    دو سر دارد اگر شمشیر حیدر
    علی یک سو و زینب سوی دیگر

قلم یاری کند در من نفس نیست
یزیدِ بیحیا را یار و کس نیست
که باشد پیش زینب چون مگس نیست
    گر او شاه حلب، شاه دمشق است
    ولی این قهرمان سلطان عشق است

«فقیرم» عاجزم از وصف و جاهش
چه گویم از مقام ارتقایش
شجاعت بوسه زد بر دست و پایش
    نوشتم مدح او با کلک دیگر
    به عشق فاطمه با ذکر حیدر

  • دوشنبه
  • 27
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 19:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران