• یکشنبه 2 دی 03

 مجید قلعه بیگی

در وصف مرحوم سید جواد ذاکر -(بلبل خوش سخن باغ ولا ذاکر بود)

689
2

بلبل خوش سخن باغ ولا ذاکر بود
گوهر بحر شرف، کنز حیا ذاکر بود
ذاکر با ادب خیرنسا ذاکر بود
    شده حک بر در جنت به خط زرِ این مطلب
    سید ذاکر«خوئیست» غلامِ زینب

آفتاب آسمانِ روضه های مرتضی
در جنان بی گفتگو گشته سفیر کربلا
جان ننه قربان سنه من آغلورام سن آغلاما
    مثل زهرا بر حسین و زینبش خون گریه کرد
    پشت بر دنیا نمود و مرد ماند آن کوه درد

زادگاهش شهر «خوی» کاشانه اش هر قلب بود
قوی سبقت از تمام روضه خوانها او ربود
جز علی جز فاطمه، یک کس ندانست او که بود
    در میان روضه ها او قتلگه را دیده بود
    وای رقیه آغلاما،، از فاطمه بشنیده بود

تا که رفت از بین ما گویا همه بیدار شد
دیده ها از درد هجران،بهر او خونبار شد
روضه ها،هئیات و محفلها دگر بی یار شد
     گرچه رفت تا روز محشر از سر ما سایه اش
   خوش به حال آن «رسول ترک» گشت همسایه اش

من «فقیرم» شکر یزدان هم دیار ذاکرم
افتخارم بسکه منهم اشکبار ذاکرم
عاشقِ دلداده ی دیوانه وار ذاکرم
    شعر من بوده سفارش از دل کاشان و قم
   من نوشتم بهر آن دسته عزاداران قم

  • سه شنبه
  • 28
  • بهمن
  • 1399
  • ساعت
  • 22:50
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران