من رأی به حُکم اولیا خواهم داد
من رأی به شخص بی ریا خواهم داد
من پَستم اگر اسیر دنیا گردم
مرغ هوسم را به فنا خواهم داد
فردی که در میان اگر یافت کنم
با جان و دلم رأیِ بجا خواهم داد
الساعه «فقیر» کلاه خود قاضی کن
از دست در این بین،چِها خواهم داد!
مردی بوَد این میان گر از جنس شرف
وَاللّه که رأیِ بی چون و چرا خواهم داد
ای منتخب اَر، مردِ چنین میدانی
قولی نده تا در عملش نتوانی
چون ما دگر از غصه و غم پیر شدیم
در زیر فشارها، زمینگیر شدیم
خون داده جوانان وطن در رهِ عشق
در حفظ وطن،آماجگهِ تیر شدیم
هر لحظه که دشمن نظری داشت به خاک
با ذکر علی،دست به شمشیر شدیم
با اینهمه تبعیض و ندانم کاری
وَالله که مابین ستم، گیر شدیم
یک عده که شرمنده ی آن اهل و عیال
حالا تو بگو،چرا که تحقیر شدیم؟
بگذر ز سخن باز «فقیرا» بنویس
من رأی به شخص بی ریا خواهم داد
با عشق حسین بن علی در آن روز
این رأی به یاد کربلا خواهم داد
- یکشنبه
- 3
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 22:26
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید قلعه بیگی
ارسال دیدگاه