مادرم ای مونس شبهای من
ای دُر بشکسته ی دریای من
ای گل خوش عطر باغ مصطفیٰ
همسر و همسنگر شیر خدا
ای همای هستِ مُلک عارفان
ناخدای کشتیِ لاهوتیـــان
هم نمای هیکل عفّت تویی
هم دلیل هستیِ خلقت تویی
پاکی و تطهیرتر از کوثری
در قیامت شافع پیغمبری
مادرم ای ناز یاسِ پرپرم
تا قیامت از کنارت میروم
آمدم تا رخصت رفتن دهی
روحیه بر زینب و بر من دهی
آمدم،اما وداعیت میکنم
جان بقربان ولایت میکنم
مادرم تخت نبی غارت شده
اهل یثرب بس که بیغیرت شده
آل سفیان صاحب منبر شده
بر مسلمانها عدو رهبر شده
مادرم دیگر شرافت مُرده است
بی علی،عدل و عدالت مُرده است
میرم کار مسیحا میکنم
دین را با خون احیا میکنم
دانش آموز کلاس حیدرم
بعد حیدر بر دو عالم رهبرم
میروم بر دشت خونین و بلا
میروم بر سرزمین کربلا
میرم با زینب علیا تبار
او بوَد در دست من چون ذوالفقار
دختر تو قهرمان مکتب است
تربیت کردی همانا زینب است
دید دارد بازدید ای مادرم
آمدم تا تو بیایی در برم
میکشم من انتظارت را بیا
تا زدم در بحر خون من دست و پا
انتظارت میکشم در قتلگاه
آنزمان که شعله ور شد خیمگاه
- یکشنبه
- 3
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 22:46
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مجید قلعه بیگی
ارسال دیدگاه