• یکشنبه 4 آذر 03

 محمد جواد خراشادی زاده

امیرالمؤمنین(ع)، مدح -(دلی که از ازل افتاده دست مرتضی کارش...)

417
1

دلی که از ازل افتاده دست مرتضی کارش
قیامت غصه ای هرگز ندارد بین طومارش

همیشه جور عاشق را به پای عشق بگذارند
دلم گرم است تا وقتی که حیدر هست دلدارش

بهشتی را که میگویند زیرش نهرها جاری‌ست
گرفته با نگاه مرتضی سرچشمه انهارش

خدا یکتاست، او بنده است، اما تا قیامت هم
نمی‌آید دوباره در جهان مانند و تکرارش

پس از هر وحی قبل از آنکه برگردد به سمت عرش
می آید جبرئیل و میگذارد سر به دیوارش

تمام انبیا را او کمک کرده است در سختی
رسیده در روایات مناقب ذکر اخبارش:

همان که بوده قبل از خلقت انسان در این دنیا
همان که دیده آدم جلوه ای از نور و آثارش

خلیل الله چون با آتش و هیزم مواجه شد
توسل بر علی کرد و نجاتش داد از نارش

کلیم الله وقتی که عصایش را به دریا زد
دلش خوش بود در آن لحظه که حیدر بود یارش

مسیحا گر شفا داده است بیماری، دلیل آن
فقط بوده است ذکر "یاعلی یاهو" ی بسیارش

علی خوابیده جای مصطفی آن شب که پیغمبر
فلانی را ز ترس جان خود برده است در غارش

همان کس که پیمبر خوب میدانست بی دین است
همان کس که از اول بوده روشن کل آمارش

زمانی که بنا گشته است عرش حضرت خالق
ملائک کارگر بودند و حیدر بوده معمارش

علی آن نقطه ی در زیر بسم الله قرآن که 
مدار آسمان چرخیده عمری حول پرگارش

کسی که منکر مولا شد و حس کرد ایمان را
یکی باید بیاید تا کند از خواب بیدارش

علی تنهای تاریخ است جا دارد بمیرم من
برای استخوان در گلو و چشم پر خارش

علی تنهاست اما خوب میدانست در خانه
که روشن می‌شود با خنده ی زهرا شب تارش

دلا هرجا که هستی رو به وادی السلامش کن
به امیدی که باشی باز هم در بین زوارش

رسیدن تا نجف سخت است اما زنده ام عمری
به امیدی که وقت مرگ آسان است دیدارش

چشیدم؛ شوری خاک نجف انگار علت داشت
که سگ تطهیر میگردد چو افتد در نمکزارش

  • چهارشنبه
  • 6
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:13
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران