بنداول
فاطمه مادره عالمه
بر غم و غصه هام مرهمه
هر چی گریه کنم از غمش
باز کمه باز کمه باز کمه
مادرمه
تاجه سرمه
همیشه و هر جایی یاورمه
امیده اوله من و آخرمه
روزه قیامت شفیعه محشرمه
امروز و فردایم،ذکره رو لبهایم
علته مستیم و ، نغمه ی آوایم
یازهرا(2)امنا یازهرا
بنددوم
افتاده رو دوشت زحمتم
کردی تو روضه هادعوتم
افتخارم بود در جهان
عمریه خادم هیئتم
پناهه من
نوره راهه من
مهتابه شب های سیاهه من
غمت علته اشک و آهه من
ببخش امشب باره گناهه من
دسته من رو بگیر،گرچه هستم حقیر
آ بر و داری کن ، ا ز گدایه فقیر
یازهرا(2)امنا یازهرا
بندسوم
سینه زن شدم با یک نگات
میسوزم با غم و غصه هات
از ته دل میگم ای بی بی
جانه ناقابلم به فدات
بهارمی
تو قرارمی
سنگه صبوره این قلبه زارمی
دنیا و عقبی اعتبارمی
هر دو جهان دار و ندارمی
از عشقت مجنونم،پای تو میمونم
همراهه نوکرهات،براتون میخونم
یازهرا(2)امنا یازهرا
- جمعه
- 8
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 18:8
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
الیاس محمدشاهی
ارسال دیدگاه