رسیده نوکر عاصی و روسیاه عقیله
رسیده با طمع بخشش از اله عقیله
به هر دری زدم و عبد سر به راه نبودم
مرا بخر که شوم عبد سر به راه عقیله
گناه و معصیت از چشم پُر گناه می افتد
اگر به دل برسد لطف یک نگاه عقیله
مرا خلاص کن از جایگاه آتش دوزخ
قسم به حرمت والا و جایگاه عقیله
خوشا به حال شهیدان جان فدایی زینب
خوشا به غیرت شیرانِ در سپاه عقیله
به یاد قلب سلیم مدافعان شهیدش
سلام می کنم امشب به بارگاه عقیله
به روز حشر که مُهر سکوت بر لب خلق است
حسین، ذکر لب ماست در پناه عقیله
نگو به مقتل ارباب، قتلگاه حسینی
که قتلگاه حسین است و قتلگاه عقیله
چه شد که این همه کعبِ سنان به پیکر او خورد؟!
مگر نبود کفیلش، نبود ماه عقیله؟!
اگرچه سنگ به پیشانی اش زدند ولی باز
ندید چشم کسی عجز و اشک و آه عقیله
- شنبه
- 9
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه