دوباره رزقمون زیاده
دیگه از این نمیشه بهتر
خدا گذاشته روزیمون و
تو سفره های موسی بن جعفر (ع)
واااا
خاک حرم تو روی چشمم
به خاطر تو نفس میکشم
آرزومه کاظمینی بشم
واااا
بیمه تو کردم این و بدن و
میگری دست سینه زن و
بده آقا حاجاتای منو
رد غل و زنجیر ها روی بدنت افتاد
منزل دوریه دنیا تو زندونی بغداد
ای وای آه واویلا
با این که تو قبله ی عشقه
تموم اهل آسونی
بگو بهم برای چی آقا
معذب فی قرص جونی
واااا
خون دل از چشات اومده
چی به سر ساق پات اومده
فاطمه برا عزات اومده
وااا
دل تو خون از زمونه شده
روضه ی مادرونه شده
روزیه تو تازیونه شده
اسمت رو رضای تو تا دم میگیره امشب
با گریه معصومه گریه ام میگیره امشب
ای وای آه واویلا
دوباره موقع وداع و
دوباره موسم عزا شد
به سر زنان شدم که امشب
سیاه به تن امام رضا باشد
واااا
آقای ما دیده داغ پدر
کبوتری و بی بال و پر
دارن میارن رو تخته ی در
واااا
دیگه ساعت جدایی شده
دوباره دل عاشورایی شده
گریز ما کربلایی شده
با اینکه برا بابات هفت تا کفن آوردن
اما ز تن جدت اون پیراهنم بردن
ای وای ابی عبدالله (ع)
- چهارشنبه
- 13
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه