ما را که غیر داغ غمت بر جبین نبود
نگذشت لحظه ایی که دل ما غمین نبود
هر چند آسمان به صبوری چو ما ندید
ما را غمی نبود که اندر کمین نبود
راهی اگر نداشت به آزادی و امید
رنج اسارت، این همه شور آفرین نبود
ای آفتاب محمل زینب کسی چو من
از خرمن زیارت تو خوشه چین نبود
تقدیر با سر تو مرا همسفر نبود
در این سفر، مقدّر من غیر ازین نبود
گر از نگاه گرم تو آتش نمی گرفت
در شام و کوفه، خطبه من آتشین نبود
در حیرتم که بی تو چرا زنده ام حسین
عهدی که با تو بستم از اول، چنین نبود
ده روزه فراق تو عمری به ما گذشت
یک عمر بود هجر تو، یک اربعین نبود
شاعر : محمد جواد غفور زاده
- یکشنبه
- 26
- آذر
- 1391
- ساعت
- 14:12
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
استاد محمد جواد غفورزاده
ارسال دیدگاه