خدا بر پا کند در عالمِ بالا عزایت را
ندارد کوه تابِ بردباریِ بلایت را
تورا محصور کردند و نداستند در سجده
ملک می دید در عرشِ الهی رد پایت را
صدای هتکِ حرمت هر چه می پیچید در زندان
در و دیوار نشنید از لبانت جز دعایت را
برای تکیه دادن ای پدر ، دردانه می خواهی
ولی افسوس دارد میله ها حکمِ عصایت را
رسید ابرِ سیاهی باز بالایِ سرت ای نور
چه حرفی کرده بارانی دوباره چشمهایت را؟
- یکشنبه
- 17
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 9:14
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
حامد آقایی
ارسال دیدگاه