اگر چه عاشقِ تو در بدی زبانزد بود
ولی همیشه به من خوبیِ تو بی حد بود
من آن کبوترِ هر جایی ام که بر بامت
به شوقِ دام دلم گرمِ رفت و آمد بود
من آن سلامِ پس از هر نمازِ هر روزم
*سلام هایی که بعد از نماز به آقا میدید،چون ما نمی شنویم فکر میکنیم که آقا جواب مارو نمیده،نه،حضرت سلام میکنه،خاصیت این سلام ها نوری میشه و در جاهایی ودر بزنگاهایی به فریادت میرسه...بعد از نماز سلام به امامِ عصر دادی، آقا هم یه جا کمکت کرده...*
من آن سلامِ پس از هر نمازِ هر روزم
که در تلاشِ رسیدن به تو مُقَیَّد بود
چگونه میشود آقا که با وجودِ تو باز
درونِ برزخِ عاشق شدن مُرَدد بود
همیشه حرف زدن با تو مهربانِ آقا
برای عاشقی ام فرصتی مُجَدد بود
*اگه تو نگاهم نمی کردی، این شبا یه شب هم توفیق پیدا نمی کردم بیام*
چقدر خوب نگاهت مرا به روضه کشاند
چقدر خوب شدم حالِ من اگر بد بود
مرا همیشه به جَدَّت شناختی گفتی
*وقتی برای حضرت، ملائک، دوستانِ امام زمان، شکایتِ مارو می برند،هرچند حضرت نامۀ اعمال مارو می بینند، آقا مارو به عنوان گریه کن دَرِ خونه امام حسین میشناسه...*
مرا همیشه به جَدَّت شناختی، گفتی
همان که بینِ حسینیه سینه میزد بود؟
* از هر کسی توقع داشتم، اِلا تو...*
نبود قسمتم امشب به کاظمین رَوَم
کبوترِ دلم ای کاش بین مشهد بود
- یکشنبه
- 17
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 13:34
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه