• پنج شنبه 1 آذر 03

 علی اکبر لطیفیان

روضه وتوسل به ساحت مقدس باب الحوائج موسی بن جعفر(ع)، محمدحسین پویانفر -(هرکه یکدفعه سر این سفره مهمان میشود...)

1515


هر که یک دفعه سَرِ این سفره مهمان می شود
مور هم باشد اگر، روزی سلیمان می شود


سر به زیر انداختن، ذاتش توسل کردن است
دردها در این حرم ناگفته درمان می شود


این کریمان لطفشان هر چند آماده ست، لیک
نام مادر که وسط باشد دو چندان می شود 

ما پدر  خواستیم و از پسر لطفش رسید
در رجب ها کاظمینِ ما خراسان می شود  

این دلِ ما سینه ی ما ، نه بگو اصلاً بهشت
هر کجا موسی ابن جعفر نیست زندان می شود 


*یا امام رضا! سرت سلامت، یا حضرت معصومه سرتون سلامت....*

نیستم آهو ولی سگ هم به دردی می خورد
لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان می شود.

#شاعر علی اکبر لطیفیان


آهسته گذارید روی تخته تنش را
تا میخ اذّیّت نکند پیرُهنش را

اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند
زشت است ببرند غلامان بدنش را

این ساق ِبهم ریخته کِتمان شدنی نیست
دیدند روی تخته ی در ، تا شدنش را


*از یک طرف سر آویزان، از یک طرف پا از ساق آویزان....*

این مرد الهی مگر اولاد ندارد
بردند چرا مثل غریبان بدنش را

این مَردِ نگهبان که حیا هیچ ندارد
بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را

* هر چه تازیانه میزد، آقا سرش رو بالا نمی آوُرد، هر چه لگد میزد، هر چه بی احترامی میکرد، موسی بن جعفر حرفی نمی زد، اما تا نامِ مادرش رو می بُرد،صدا می زد: نانجیب! هر چه میخوای بزن، اسمِ مادرم رو نبر...
بعضی ها میگن بدن آقا سه روز زیر جِسرِ بغداد، زیر پلی افتاده بود...بعد از سه روز یه عده دیدن یه بدنی غریب افتاده...آی غریب آقا...یاصاحب الزمان! آجرک الله...

 کسی که حرم موسی بن جعفر رو ساخته، از نوادگان و آقازاده های قاجار؛ که اسمش سر در حرم بوده...وصیت میکنه وقتی که مُرد چهارتا حمّال رویِ تخته چوب بگذارند بدنش رو، بی سر و صدا جنازه اش رو ببرند کاظمین کنارِ ضریح دفنش کنند.
از دنیا رفت، همون طور طبق وصیت بدنش رو بردن طرف کاظمین،صبح رسیدن کاظمین دیدن یه عده کثیری اومدن استقبال، یه نگاه کردن گفتن: قرار نبود کسی خبردار بشه، از کجا فهمیدید؟ کلید دارِ حرم جلو اومد،صدا زد: دیشب آقا موسی ابن جعفر به خواب من اومد، فرمود: غلامِ ما از دنیا رفته دارن بدنش رو غریبانه میارن، نکنه بدنش غریبانه تشییع بشه...
اما بمیرم برا خودِ آقا که بدنش روی یک تختۀ در، اما امام رضا اومد،بعضی ها نوشتن هفت کفن به بدنش کردن...*


این هفت کفن روضه ی گودالِ حسین است
ای کاش نیارند برایش کفنش را

نه پیرُهنی داشت حسین، نه کفنی داشت
مَدیونِ حصیرند مُرتب شدنش را

#شاعر علی اکبر لطیفیان


ناگهان خلوتِ من با زدنی ریخت به هم
مجلس ذکرِ مرا بد دهنی ریخت به هم 

رویِ این ساقِ ترک خورده بلندم کردند
استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم 

دید حساس شدم، آمد و دشنامم داد
پسرِ فاطمه را با سُخنی ریخت به هم 

لعنتی بس که از این موی سرم می گیرد
زُلفِ آشفته به هر آمدنی ریخت به هم 

کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت
از غمِ من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم

#شاعر علی اکبر لطیفیان

*بدنش رو غسل دادن،کفن کردن، امام رضارو سر سلامتی دادن، اما«لا یوم کیومک یا اباعبدالله»...*

آن نیزه در نیآمده، این نیزه می رود
داد از فلک که دادِ تو را در می آورد

پا بر زمین کشیدنِ تو می کُشد مرا
جان دادنِ تو جانِ مرا در می آورد

من هر چه داد میزنم، ای شمرِ نانجیب 
سر را کنارِ خیمه نیآور، می آورد

  • یکشنبه
  • 17
  • اسفند
  • 1399
  • ساعت
  • 18:8
  • نوشته شده توسط
  • طاهره سادات مدرسی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


مداح محمدحسین-پویانفر
  • حجم فایل 13.85 MB
    تعداد بازپخش 54
    تاریخ بارگذاری یکشنبه 17 اسفند 1399 14:48

    ارسال دیدگاه



    ورود با حساب گوگل

    ورود کاربران