چو گیسوی تو من در پیچ و تابم یابن زهرا
چرا یک شب نمی آیی بخوابم یابن زهرا
توئی ماه منیرم ، به گیسویت اسیرم
از آن ترسم که آخر ، ز هجرانت بمیرم
حبیب منی - طبیب منی - بیا درمان دردم
کجا جویمت - چو گل بویمت - بیا دورت بگردم
دل من بر سر زلف تو دارد آشیانه
نمی دانم چرا از من نمیگری نشانه
بگو با من کجایی ، چرا از من جدایی
گمانم یابن زهرا ، نجف یا کربلایی
به رویت قسم - به مویت قسم - گرفتار تو هستم
که با نقد جان - من بی نشان - خریدار تو هستم
گل غم در دل ویرانه ی ما زد شکوفه
چگویم با تو من از کربلا و شام و کوفه
بسوزد هست زینب ، توئی پا بست زینب
بیا در کوفه وا کن ، طناب از دست زینب
بیا نازنین - بیا مهجبین - از او دفع خطر کن
بکن راه طی - تو بر کعب نی - بیا خود را سپر کن
- دوشنبه
- 18
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 23:3
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه