ای چارُمین نور هُدی آقای گریه
دوم امام کربلا آقای گـــــــــــریه
ای شاهدشمشیرونیزه،تیروخنجر
دائم به افغان و نوا،آقای گریه
ازگوشهٔ خیمه تودیدی که چهاشد
دردشت خونین بلا،آقای گــــــریه
تب کرده بودآنجازمینگیرت وگرنه
جان راتومیکردی فدا،آقای گریه
میدیدقوم دَد٘مَنِش،گرمصلحت بود
طوفانِ شمشیرِتورا،آقای گریه
ناقه سوارِدست بسته،کوه غیرت
محبوسِ زنجیرجفا،آقای گریه
فرمانروای کاروان اشک وناله
یثرب کجا،کوفه کجا،آقای گریه
ازکربلاتاکوفه و ازکوفه تاشام
باتوچه کردنداَشقیا،آقای گریه
بزم شراب و دختران دست بسته
یک عده چشم بیحیا،،آقای گریه
شاه دوعالم بسته ی زنجیرای وای
خون میچکیدازدست وپا،آقای گریه
یک رٲس خونین،زخم دیده،سنگ خورده
میدیدازطشت طلا،آقای گریه
شورطنین خطبه ات غوغابپاکرد
مغلوب شد،قوم دغا،،آقای گریه
ازشام تا شهرمدینه گریه کردی
ورد زبانت نینـــــــــــوا،آقای گریه
خون گریه کردی هرزمان تاآب دیدی
عمری نشستی درعزا،آقای گریه
ازغُصه های کربلا،جان دادی آخر
خون گریه کردارض و سما،آقای گریه
"ناعم"برایت یک غزل باخون دل گفت
کرب وبلایش باشما،آقای گریه...
- دوشنبه
- 18
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 23:19
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمدرضا محمدی (ناعم)
ارسال دیدگاه