دل مبتلای حضرت موسی بن جعفر است
درد آشنای حضرت موسی بن جعفر است
بر اهل آسمان و زمین سروری کند
هر کسی گدای حضرت موسی بن جعفر است
باب الحوائج است و دو چشمم همیشه بر
دست عطای حضرت موسی بن جعفر است
شد بی نیاز از همه کس ، هر که روزی اش
با بچه های حضرت موسی بن جعفر است
اصلا برات کرببلا ، کاظمین ، نجف
دست رضای حضرت موسی بن جعفر است
آن جنتی که حضرت حق وعده داده است
بزم عزای حضرت موسی بن جعفر است
زهرا نظر نموده بر آنکس که سینه اش
ماتمسرای حضرت موسی بن جعفر است
من آرزوی روضه ی رضوان نمی کنم
تا روضه های حضرت موسی بن جعفر است
روزه گرفته بود ولی فحش و ناسزا
قوُت و غذای حضرت موسی بن جعفر است
حال زن یهودی بدکاره را ببین
محو دعای حضرت موسی بن جعفر است
بی حرمتی به ساحت زهرای مرضیه
اوج بلای حضرت موسی بن جعفر است
او را به روی لنگ دری حمل می کنند
این در نه جای حضرت موسی بن جعفر است
روی فلک سیاه که زنجیر و غل هنوز
بر دست و پای حضرت موسی بن جعفر است
- سه شنبه
- 19
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 12:53
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
محمود مربوبی
ارسال دیدگاه