فدای نام نکوی تو یا ابوطالب
بهشت عاشق روی تو یاابوطالب
سلام بر تو که بیتت شده نبی پرور
سلام بر اسدالله خانه ات حیدر
تویی که مخزن انوار منجلی هستی
عموی ختم رسل والد علی هستی
کسی به قدر شما با خدا نمیگردد
و جز تو کس پدر مرتضی نمیگردد
برای غیر تو این فضل کی شودپیدا؟
ابوتراب صدا میزند تو را بابا
عروس فاضله ی تو ملیکه ی کونین
نوادگان تو هستند زینب و حسنین
پدربزرگ عقیله تو کوه ایمانی
شقیست هر که بگوید تو نامسلمانی
یقین کسی که به ایمان راسخت شک کرد
حرامزاده به پیشانی خودش حک کرد
ببخش اینکه بجای بیان خوبیهات
نوشته ایم تو کافر نبوده ای هیهات
تو نور بودی و با مرتضی درخشیدی
امید فاطمه بودی به وقت نومیدی
چقدر حضرت زهرا تو را دعا میکرد
شنیده ام که شما را عمو صدا میکرد
عمو نوشتم و قلبم دوباره ویران شد
دوباره مضطرب از ناله ی یتیمان شد
گریز روضه خودش بر زبان من جاریست
دوباره وقت تب و تاب و نوبت زاریست
دوباره صحبت شعرم به یک خرابه رسید
به گوشواره و طفل سه ساله ، موی سفید
فقط شبیه به مادر نبود در سیلی
فقط نه اینکه شده رنگ صورتش نیلی
شبیه حضرت زهرا عمو ز دستش رفت
همینکه غرق عطش شد سبو ز دستش رفت
- چهارشنبه
- 20
- اسفند
- 1399
- ساعت
- 9:53
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سید احمد هاشمی
ارسال دیدگاه